این نویسندگان اثری پاک نشدنی در تاریخ نه تنها ادبیات روسیه، بلکه ادبیات جهان بر جای گذاشتند.

«الکساندر پوشکین» را بنیانگذار زبان ادبی مدرن روسیه می دانند. آثار او با روانشناسی عمیق و تسلط بر کلمات، از دیگر آثار متمایز هستند. الکساندر سرگیویچ نمونه های کلاسیک در تمام ژانرهای ادبیات را برای ما به عنوان هدیه به جا گذاشت: شعر، نمایشنامه، داستان، مقاله تاریخی، یادداشت های سفر، نقوش، نامه های تجاری و خصوصی.

 اشعار وی در دوران دبیرستان با نقاب قراردادی مکتب کلاسیک عرضه شد و شعرهای آغازین دهه ۱۸۲۰، در سبک رمانتیسم ارائه گردید. او به فرهنگ عامه روس هم دلبسته بود و چند قصه و ترانه عامیانه هم تصنیف کرده همانند «قصه خرس ماده» (۱۸۳۰)، «داماد» (۱۸۲۵) و «قصه ماهیگیر و ماهی» (۱۸۳۳). حماسه های منظوم پوشکین مثل «فواره باغچه سرای» در ۱۸۲۴ انتشار یافت، موجب کامیابی او بود.

پوشکین علاقه زیادی به فرهنگ شرق داشت و در آثار وی تأثیرپذیری از سعدی و حافظ به چشم میخورد.

«میخائیل لرمانتوف» با اشعار غنایی و رمان «قهرمان زمان ما» معروف شد که بسیاری آن را یکی از اولین آثار رئالیسم روانشناختی در ادبیات روسیه می دانند. در سال ۱۸۳۶، مرگ ناگهانی پوشکین سبب شد که مردم روسیه با شاعر جوان و توانایی که در اندک زمانی جانشین پوشکین گشت، آشنا شوند. این شاعر جوان که با شعر محکم و آتشین خود بر سر مزار پوشکین دل مردم را، اعم از خاص و عام، به لرزه درآورده بود، از خانوادهای اشرافی موسوم به «میخائیل یوریویچ لرمانتف» بود که تا آن زمان جز معدودی از خویشان و آشنایانش کسی او را به شاعری نمیشناخت.

رمانتیسم، استدلال فلسفی، بیان جسورانه موقعیت مدنی، عشق غیرقابل کنترل به آزادی، تأیید کرامت شخصیهر چیزی که ذهن را پریشان می کند، روح را شگفت زده می کند، الهام بخش عمل می کند را می توان در شعر لرمانتوف یافت. اشعار سرشار از احساسات، اندیشه های زندگی، عشق به وطن و مکاشفههای غنایی از جمله مشخصههای آثار لرمانتف است.

«لئو تولستوی» با رمان های جنگ و صلح و آنا کارنینا که در آنها طیف گسترده ای از احساسات انسانی و مسائل اجتماعی زمان خود بررسی می شوند شناخته شده است. نماینده خانواده اشراف تولستوی. جنگ و صلح او حماسه ای در مورد عشق و نفرت، میهن پرستی و خدمت فداکارانه به میهن. است. تولستوی اغلب به عنوان یکی از بهترین نویسندگان تاریخ در سبک رئالیسم شناخته میشود. لئو تولستوی پس از آنا کارنینا، داستانهای کوتاه و بلند درخشان متعددی به نگارش درآورد که اغلب آنها حاوی مضامین و آموزههای اخلاقی بودند. «یک آدم چقدر زمین میخواهد؟»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «پدر سرگی» نمونه‌‌هایی ماندگار از آثار این دورهی لئو تولستوی به شمار میآیند. لئو تولستوی، همچون اغلب نویسندگان همعصر خویش، نثری فاخر و باصلابت داشت. ویژگی عمدهی سبک نوشتار او سادگیِ تقلیدناپذیر آن است. اغلب آثار لئو تولستوی چنان بهدور از هر نوع پیرایه و تکلفی روایت شدهاند که عامترینِ مخاطبها نیز همراهی با آنها را دشوار نمییابند.

«فئودور داستایوسکی» این نویسنده بزرگ به حق یکی از پرخواننده ترین نویسندگان آثار کلاسیک ادبیات روسیه در خارج از کشور است. رمان روانشناختی و فلسفی او «جنایت و مکافات» که داستان ضدقهرمان را روایت میکند که مرتکب قتل شد، به دلیل بحثهای عمیق خود در مورد اراده آزاد، رنج و جنون، رستگاری و شناخت محبوب خوانندگان است.

روسیهزمان فئودور داستایوفسکی دستخوش تعارضات سیاسی حاد و ناآرامیهای اجتماعی گستردهبود و نشست و برخاست با برخی مخالفان حکومت تزاری باعث تبعید او به سیبری شد. کتاب «خاطرات خانه اموات» اولین اثر مهمی است که فئودور داستایفسکی پس از بازگشت به شهر نوشت. این رمان مستندگونه حاصل تجربیات تلخ و شیرین نویسنده از زندگی با جانیان و بزهکاران در زندان سیبریاست، تجربیاتی با اثری ژرف و پایدار بر روح فئودور داستایوفسکی، و البته، بر نوشتههایش. «جنایت و مکافات» نخستین اثری بود که نام فئودور داستایوفسکی را در مقام یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات روسیه بر سر زبانها انداخت. پس از آن هر چه از او به انتشار رسید با استقبال فراوان و واکنشهای متعدد مواجه شد.

«آنتون چخوف» نویسنده داستان ها و نمایشنامه های طنز متعدد، که در آنها اهمیت ذاتی مشکلات زندگی عادی را مورد بحث قرار داده شده است. آنتون چخوف از نویسندگان کلاسیک روس و از سرآمدان داستان کوتاه در جهان است. او در آثار خود امیدها و نومیدیهای زندگی در روسیهی قرن نوزدهم را با طنزی گزنده به تصویر میکشد. نمایشنامه‌ «باغ آلبالو» و داستان «اتاق شماره‌ 6» از معروفترین آثار آنتون چخوف هستند. سبک نگارش ظاهراً ساده اما پیچیدهی آنتون چخوف،که در آن ناگفتهها مهمتر از آنچه گفته میشود به نظر میرسند، باعث توجه به آثار او در میان منتقدان شد. آنتوان چخوف، در آثار خود کمتر به سیاست میپردازد. گاه هم که برخی شخصیتهای انقلابی در نمایشنامههایش حضور پیدا میکنند آدمهایی پرسروصدا و توخالی از آب درمیآیند. غیاب قهرمان در داستانهای آنتون چخوف در وهلهی اول او را نویسندهای غیرسیاسی یا ضدسیاسی مینمایاند. اما در بطن آثار او نوعی نقد و تمسخر میانمایگی مردم عوامالناس به چشم میخورد. بدین ترتیب سیاست به صورت غیرمستقیم در پسزمینهی همهی کارهای آنتون چخوف حضور دارد.

«میخاییل بولگاکف» نویسنده رمان و نمایشنامهنویس روس. در جوانی ترجیح میداد مانند پدرش در رشتهالهیات تحصیل کند، اما به خواست پدر احترام گذاشت و به سراغ رشتهی پزشکی رفت. میخائیل بولگاکف به عنوان پزشک به جنگ رفت و خدمت کرد. خاطرات او از این دوران مایهالهامش برای نوشتن کتاب «یادداشتهای یک پزشک جوان» شد.میخائیل بولگاکف علاوه بر رمان، نمایشنامه هم مینوشت. بسیاری از اوقات، وقتی کتابهایش اجازهانتشار نمییافت، آنها را به نمایشنامه تبدیل میکرد. او همچنین در نامهای از ژوزف استالین خواسته بود تا برای او کاری کند: یا فشار سانسور را کم کند تا آثار توقیفشدهاش منتشر شود و یا اجازهمهاجرت به او بدهد. در نهایت، با دخالت استالین، کاری در تئاتر مسکو به دست آورد. این کار برای او امنیتی نسبی داشت و به همین دلیل، میخائیل بولگاکف موفق شد تا کار نوشتن «مرشد و مارگاریتا» را ادامه دهد. «دُن کیشوت»، «قلب سگی»، دستنوشتهها نمیسوزند» و «تخممرغهای شوم» از دیگر رمانهای بولگاکف است که به فارسی نیز ترجمه شدهاند.

از میان نمایشنامههای مهم میخائیل بولگاکف میتوان به «روزهای توربینها»، «گریز» و «ایوان واسیلیویچ (ایوان مخوفاشاره کرد. او همچنین دو اثر زندگینامه، یکی دربارهالکساندر پوشکین و دیگری دربارهمولیر، در کارنامهآثار خود دارد.

https://www.culture.ru

https://www.iranketab.ir

https://www.ketabrah.ir

https://rosuchebnik.ru

https://www.ketabrah.ir

https://lit-classic.ru

 

Scroll to Top